پيام بازرگاني
جمعه ۱۲ آذر ۱۳۸۹بالاخره این صبا خانم ما را هم جو پیام های بازرگانی گرفت و این قدر اصرار کرد و مجبورمان کرد که یک اسباب بازی که در تلویزیون اینجا زیاد تبلیغ می شد را براش بخریم. چند باری تونستیم منصرفش کنیم ولی دیگه نشد و ما هم …
بالاخره این صبا خانم ما را هم جو پیام های بازرگانی گرفت و این قدر اصرار کرد و مجبورمان کرد که یک اسباب بازی که در تلویزیون اینجا زیاد تبلیغ می شد را براش بخریم. چند باری تونستیم منصرفش کنیم ولی دیگه نشد و ما هم …
دیشب موقع خواب صبا به من گفت:
من که تو رو دوست دارم و تو هم که منو دوست داری، پس چرا می ری دانشگاه؟ (کمی اشک هم سرازیر شد)
پس از مدت ها بی خبری:
چند روز پیش صبا برای اینکه بتونه مطابق برنامه روزانه تلویزیون نگاه کنه، عقربه های ساعت رومیزی را با تلاش خودش دستکاری کرد و اعلام کرد که وقت مشاهده تلویزیون است!
امروز هم که با مادربزرگش تنهاش گذاشتیم و دانشگاه اومدیم تلفنی به من میگه:
Let’s go to drive a car
که البته […]
سال نو مبارک. امسال اولین باری بود که سال را دور از وطن و بقیه اعضای خانواده تحویل کردیم. سال تحویل به وقت اینجا ساعت ۱۹ و ۴۳ دقیقه بود.
بعد از پذیرش گرفتن من در دانشگاه University of Malaya و مشخص شدن اینکه مدت طولانی در کوالالامپور خواهیم ماند، خونه را هم عوض کردیم و […]
بالاخره صبا هم رضایت داد که تاتي تاتي کنه. امشب برای اولین بار دو سه قدمی راه رفت. البته اول در استخر ترسش از راه رفتن ریخت، چون تو آب نگه داشتن تعادل آسون تره.
کم کم داشت دیر می شد و ما را هم نگران می کرد.
هرچند می دونم شروع به راه رفتن یعنی شروع […]
بالاخره بعد از مدت ها آمدم که بنویسم.
بعد از فراز و نشیب های مختلف ما هم رسیدیم به مالزی (البته حدود ۵۰ روزپیش). ننوشتن مطلب هم خودش جای بحث داره که هر چی بگم توجیه است، پس … .
خدا را شکر تا اینجا که همه کارها خوب پیش رفته. فعلا مشغول مطالعه هستیم. مستقر شدیم […]
امروز صبا يك ساله شد.
صبا، روز تولد
دو شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۶
صبا، يك ساله
سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۷ در لحظه تولد
سال نو، سال ۱۳۸۷، اولين نوروز با حضور دخترم صبا بر همه شما مبارك باشد.
همه ما خودمان را چنين متقاعد ميكنيم كه با ازدواج زندگي بهتري خواهيم داشت، وقتي بچه دار شويم بهتر خواهد شد، و با به دنيا آمدن بچههاي بعدي زندگي بهتر…
ولي وقتي ميبينيم كودكانمان به توجه مداوم نيازمندند، خسته ميشويم. بهتر است صبر كنيم تا بزرگتر شوند.
فرزندان ما كه به سن نوجواني ميرسند، باز كلافه ميشويم، […]
مدتي است كه صبا وقتي باهاش دالي بازي مي كنيم، كاملا مفهوم بازي را مي فهمه و مي خنده.
امشب صبا در حالت نشسته، با نگه داشتن پتوي خودش روبروي صورتش و بعد از چند ثانيه پايين آوردن پتو و تكرار چند مرتبه اين عمل، ثابت كرد كه علاوه بر فهم اين بازي، مي تونه فاعل […]