تجربه مهد كودك
نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶ توسط مادر صبااز مهرماه صبا بايد حضور در مهد كودك را تجربه كنه. الان حدود يك سال است كه من بخاطر حضور صبا خانم نتونستم برم سر كار.
به هر حال از مهرماه امسال تصميم گرفتم دوباره برم دانشگاه. ولي خب مونده بودم صبا را چيكار كنم.
از مهد كودك ها و چيزهايي كه راجع به اونها شنيده بودم خيلي مي ترسيدم. اينكه بعضي هاشون براي اينكه بچه‌ها را ساكت كنند به اونها قرص خواب‌آور مي‌دهند، اينكه به دليل عدم رعايت مسايل بهداشتي بعضي از بچه‌ها عفونت روده‌اي مي‌گيرند و هزارويك مطلب جورواجور ديگه.
خيلي با افراد مختلفي كه سروكار داشتم مشورت كردم.
بعضي‌ها مي‌گفتند كارت را ول كن، بشين بچه را بزرگ كن…
بقيه هم مي‌گفتند كه نه بگذار بچه بره مهد كودك خيلي براش بهتره، اجتماعي مي‌شه، منزوي نمي‌شه و …
از لحاظ مسايل بهداشتي هم اول اينكه اينقدر هم مهد كودك ها رعايت مي‌كنند و از جهت ديگه هم چه اشكال داره، بچه بايد اينقدر مريض بشه تا بدنش مقاوم بشه و بتونه وقتي بزرگتر شد در مقابل بيماري‌ها مقاومت بهتري داشته باشه!
خلاصه با پرس‌وجويي كه انجام دادم و از همسايه‌ها هم سؤال كردم، يكي از همسايه‌ها در ساختمان مي‌گفت كه براي دخترش پرنيان، مدتي حتي پرستار هم گرفته كه مي‌اومده خونه. ولي بعد دخترش را فرستاده يك مهد كودك كه خيلي ازش راضيه.
از شرايط مهد كودك خيلي راضي بود و تعريف مي‌كرد. ما هم يك روز رفتيم اونجا. ظاهرا مهد كودك خوبي به نظر مي‌رسه. مهد كودك گل ياس.
اميدوارم واقعا خوب باشه، چون ما ثبت نام كرديم.
پريروز هم جشن تابستانه مهد كودك گل ياس در پارك بهاره بود.
راستي جالب اينكه همين پریروز تو پارك اولين تلاش‌هاي صبا براي استفاده از دست هاش شروع شد.
وقتي تو پارك كمي نق نق مي‌كرد، اسباب بازي اردكش را جلوش گرفتيم، با تلاش خيلي زياد با دستاش اونو مي‌گرفت.
و شب هم تو خونه وقتي طوري خوابونديمش كه صورتش رو به زمين بود، با دستاش تلاش كرد و سر و بدنش را آورد بالا.
چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۰:۰۹
سلام هادي جان:
من هم اميدوارم مهد پل ياس خيلي خياي خوب باشه که شما با خيال راحت به کار و زنگيتون بچسبيد.
ولي هادي اين چيه که ميگي: “…چه اشكال داره، بچه بايد اينقدر مريض بشه تا بدنش مقاوم بشه و بتونه وقتي بزرگتر شد در مقابل بيماري‌ها مقاومت بهتري داشته باشه!” ؟!؟! يعني چي؟! بچه رو مريض کن که مقاومتش زياد شه!؟ چرا اينو رو خودت تجربه نمي کني پدر خوب؟! تو که مهربون بودي واي بر من!!!!!!!!! سنگدل!!! بي رحم!!!
بعضي موقع ها اين پدرها واسه توجيه کارهاشون چه چيزها که نمي گن!
در هر صورت از صميم قلب آرزوي خوبي شما ۳ نفر + گل ياس را دارم!
حالا آدرسش کجاست بيام بدزدمش ببين چقدر مي دي واسه آزاديش اي پدر سنگدل؟!
فيلم Ransom رو ديدي؟!
چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۵:۴۶
البته که من موافق تغییرات هستم و این گفته پروفسور آلمانی که هر تغییری که شما را نکشد شما را قوی تر خواهد کرد را قبول دارم.
و از اینکه می خواهید سر کار بروید خوشحال و …
ولی مثل نق زدن ها و غر زدن ها و مخالفت های همیشگیم
و باز ضمن عرض موافقت با تصمیم جدیدتان فقط این مطلب را هم اضافه می کنم:
که اصولا آدم ها برای انجام کاری که می خواهند انجام بدهند دلایل کافی پیدا می کنند….
چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۶:۲۷
مي دوني تا آدم يه كاري رو انجام نده نمي دونه كه از پسش بر مياد يا نه . به نظر من يه چند ماهي امتحان كن ببين مي تونين به همون روال ادامه بدين . هيچ كار نشد نداره . اولين قدم سخت ترين قدمه . قدم اول رو محكم بردار خدا باهاته . موفق باشي .
یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۶:۲۰
خدا رحمی بر این نازنین بکند که این پدر و مادر اینترنتی چه بلایی میخوان سرش بیارن.
شوخی کردم . موفق باشید التناس دعا در این ایام
دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۱۲
سلام…….مي دوني اگه مجبوري كه بري دانشگاه.. بايد بين بد و بدتر يكي رو انتخاب كني….. من هم مطمئنم اگه مجبور مي شدم پريسارو زودتر از ۲.۵ سالگي مهد مي ذاشتم اما خوشبختانه در موقعيت اضطرار نبودم………………..حتي الامكان مهدي بذار كه خودت ارامش روحي داري از كاركردش……من ۱۳ تا مهد را ديدم تا به مهد پريسا رضايت دادم…..در مورد بيماري هم مواظبش باش .اتفاقا بعضي بيماري ها هست كه بدن بچه رو قوي نمي كنه… اميدوارم كه هميشه سالم و تندست باشه ..بوس بوس
دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۹:۵۱
سلام منم میخوام دو قلوهامو بزارمشون مهد گل یاس ولی زیاد مطمئن نیستم میشه کمکم کنید
شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۱۴
Good to find an expert who knows what he\’s taiknlg about!
شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۹:۴۷
This intreducos a pleasingly rational point of view.
چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱:۰۳
Thanks for your blog post. I would also love to say that your health insurance agent also works for the benefit of the particular coordinators of the group insurance cover. The health broker is given a directory of benefits looked for by anyone or a group coordinator. What any broker will is look for individuals as well as coordinators which will best fit those wants. Then he offers his tips and if both sides agree, the broker formulates a contract between the two parties.